×××یک سالگیت مبارک عزیز دله مامان×××

پاییز را دوست دارم

نه بخاطر هوایش و نه بخاطر رنگهایش

فقط بخاطر تو تویی که متولد پاییزی

پسرک پاییزیه من اولین بهار شکفتنت مبارک

سلام عزیز دلم.تولدت مبارک مامانی.یک سال گذشت به همین زودی.یک ساله  شدی.یک ساله که تو شدی تمام هستی مامان.تمام زندگیم.و این چه زندگیه قشنگیه که تو در اون حضور داری.

تو تمام دوران با تو بودن فقط عشق میکنم عشق و دیگه هیچ....فقط تو اون لحظات خیلی دعا میکنم واسه کسایی که منتظره مامان و بابا شدنن.میدونی پارسای من تا وقتی مامان مشرف نشده بودم مکه و مدینه دوست داشتم برم ولی نمیرفتمم برام مهم نبود ولی از وقتی رفتم و دیدم هر بار با دیدن خونه ی خدا دلم پر میزنه برا اونجا...میخوام بگم به نظر من بچه هم یه جورایی عین همون میمونه تا وقتی ادم بچه نداره دلش بچه میخواد ولی نمیدونه چه موجود عزیزیه این بچه.ولی من که الان یه فرشته دارم میفهمم بعضی ادما از چه نعمتی محرومن و برا تک تکشون دعا میکنم این حس شیرین و تجربه کنن.

پسرک یه ساله ی مامان خداروشکر میکنم برا داشتنت و به خودم افتخار میکنم که همچین پسری دارم.هر چی بزرگتر میشی زحمتات بیشتر میشه ولی شیرینتر.البته فکرش و که میکنم میبینم من خواستم که تو بیای به این دنیا و این در واقع زحمت نیست و وظیفست.

مامانی  فقط یه چیزی ازت میخوام .لطفا هیچوقت تنهام نزار.لطفا هیچوقت باهام قهر نکن.لطفا همیشه کنارم بمون. انشاالله تولد 120سالگیت و خودم برات جشن بگیرم مادر...

پسرک یه ساله ی من دیگه ماشاالله راه میره البته هنوز اونقدر مسلط نیست ولی هر روز بهتر از دیروزش میشه.

دستاش و میزاره رو صورتش و گریه میکنه و من باید نازش و بکشم تا دستاش و برداره.

برامون بوس میفرسته و دستش و میبره کنار دهنش و بعدشم میگیره طرف مسیکه میخواد براش بوس بفرسته.

وقتی مامان دعا میخونم و دستام و بلند میکنم پارسای من تکرار میکنه و دستاش و بالا میبره و هی با خودش حرف میزنه

سرش و میزاره رو مهر و مثلا نماز میخونه

کلید و از تو در بر میداره و نیم ساعتی باهاش مشغول میشه ببینه موفق میشه کلید و بزاره سر جاش یا نه

یه تولد کوچولو برات گرفتیم البته خیلی خوشحالم که کسی رو دعوت نکردیم چون موقع تولد بد اخلاق بودی و خوابت میومد به زور چند تا عکس انداختیم انشاالله تو این هفته میبرمت اتلیه برا عکس یک سالگیت.

مامانیا و باباییا و دایی مهمونامون بودن و برات کادو هم اوردن .البته عمه میترا هم کادوت و برا فرستاده بود.دست همشون درد نکنه.

ببخشید دیر اپ کردم مامانی .یکم سرم شلوغه

دوست داشتم پست یک سالگیت ویزه باشه ولی نشد از دست این نینی وبلاگ.

به هر حال انشاالله دانشگاه رفتنت و برات جشن بگیرم مامانم.

عاشقتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتم عشششششششششششششششششششقققم.....