یک روز سخت برای مامان................
شیطون بلا سلام......
مامانی الان که دارم برات مینویسم دارم از فرط خستگی و گرسنگی و خواب از پا در میام.........
امروز یکشنبه هست و محمد پارسا 5ماه و 5روزست.
ساعت 3نصف شب از خواب پاشدی و طبق معمول شروع کردی به سرت و بلند کردن منم که هر کاری کردم خوابت نبردمجبور شدم و پا به پات نشستم تا بالاخره رضایت دادی و لا لا کردی
دوباره ساعت 8صبح با صدای جنابعالی از خواب پاشدم وشروع کردیم بازی و ورزش و پوشک عوض کردن رو طبق معمول هر روز
ساعت شد 10کم کم اثار خواب تو صورتت نمایان شد و من خوشحال و توام زودی خوابت برد اینجا بود که تلفن پشت تلفن به صدا در میومد از مامانی بگیر تا خاله فاطمه ......همشونم کلی حرف نگفته داشتن و منم همچنان گرسنه و خواب الود
ساعت10/30با صدای زنگ تلفن از خواب پاشدی مامانی بود و ازم خواست لب تاپ و روشن کنم تا تو رو ببینه
مامانی که قطع کرد رفتم اشپزخونه تا یه لقمه نونی بخورم که صدات همه جا رو پر کرد حالا گریه نکن کی گریه بکن هر کاری میکردم اروم نمیشدی تا بالاخره با اسباب بازیات ساکتت کردم ساعت شد 12 وتو همچنان در حال شیطونی و من همچنان گرسنه...........دلم برا خودم سوخت
گفتم میبرمت حمام تا خسته بشی و بخوابی وسایلت رو اماده کردم بردمت حمام و حسابی شستمت بلکم خسته بشی..از حمام اوردمت و دیدم بله داری نق میزنی که بخوابی که یدفعه یه صداهایی به گوشم رسید...................
بله شما پی پی کرده بودی و از بس زیاد بودهمه ی لباسا و تشکت و خراب کرده بودی ....ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
دوباره شستن و پوشک و لباس عوض کردن و............................
با خودم گفتم اشکال نداره عوضش الان دیگه چند ساعتی راحت میخوابه رو پام خوابوندمت نگات کردم نگام کردی قربون صدقت رفتم بازم نگام کردی و در همین حال که نگام میکردی بازم همون صداها به گوشم رسید.....اره مامانی درست حدس زدی.....بازم پی پی............بازم شستن.....بازم پوشک عوض کردن................
نمیدونم الان ساعت چنده چون ساعتمون باطریش تموم شده ولی بالاخره موفق شدم تو رو بخوابونم البته رو پام امیدوارم گذاشتمت زمین بیدار نشی پسری........اخه من همچنان گرسنه و خسته و کوفتم
تازه قدر مامان مهربونم و میدونم
البته ما که بچه های خوبی بودیم
ولی با این حال دمت گرم مامان چی کشیدی تا ما به اینجا رسیدیم
دوستت دارم
خدا جون سایه ی هیچ پدر و مادری رو از سر بچه هاشون کم نکن.....................