شناسنامه...............
چشمای بسته تو رو با بوسه بازش میکنم قلب شکسته تو رو خودم نوازش میکنم
نمیگذارم تنگ غروب دلت بگیره از کسی تا وقتی من کنارتم به هر چی میخوای میرسی
خودم بغل میگیرمت پرمیشم از عطر تنت کاشکی تو هم بفهمی که میمیرم از نبودنت
خودم به جای تو شبا بهونه هات و میشمارم جای تو گریه میکنم جای تو غصه میخورم
هر چی که دوست داری بگو حرفای قلبت رو بزن دلخوشیات مال خودت دردودلات برای من
من واسه ی داشتن تو قید یه دنیاروزدم کاشکی ازم چیزی بخوای تا به تو دنیارو بدم
محمد پارسا یاد روزی افتادم که بابا رفت وشناسنامت رو گرفت
اون روز کلی مهمون داشتیم و من با دیدن شناسنامت اینقدر
گریه کردم که نگو.اشکام همینجور میومد خیلی ذوق کردم با
دیدن اسمت تو شناسنامت.بابا که دید اینجوریه رفت و
شناسنامه ی خودم رو اورد و گفت پس این وببینی چیکار میکنی؟
ای جونم قربونه اون اسم قشنگت که اومده بود تو صفحه ی دوم
شناسنامه ی مامان و بابا........................................................
محمد پارسا به معنی(مومن ستایش شده)هست
پسرکم امیدوارم دوست داشته باشی اسمت رو قلقلیه من..................